۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

مقدمه


ساختار وبلاگ ِ پاره های منفی به واقع به تاریخچه آن برمیگردد، به بحث هایی شفاهی و انتقادی که ما طی چند سال اخیر پیرامون جریان غالب در علم اقتصاد و تفکرات حاکم بر آن داشته ایم. همچنین بحثهایی کلی تر پیرامون چگونگی شکل‌گیری چنین ایده‌ها و نگرشهایی در فرایند زمان، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آنها بر روی جریانان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و انسانی و تبعات آن که در اغلب موارد از دیدگاه علم اقتصاد و اقتصاددانان غایب می ماند. چند عامل ما را بر آن داشت تا این بحثها را به شکل منظم تر در این وبلاگ ادامه دهیم:
اولین و مهمترین دلیل شکل گیری این وبلاگ احساس ما در مورد عدم وجود صدایی بود که به نوعی جدی دست به نقد ایده هایی بزند که بکارتشان را مرهون عرصه ای تک صدایی هستند. از طرف دیگر، متاسفانه اغلب نقدهایی که به این گفتمانها وارد می شود یا آمیخته با بغض و حقد و حسد است، یا هنوز ریشه در ادبیات نخ نمای برخی جریانات رادیکال چپ دارد، و یا از عدم شناخت کافی نسبت به جریان غالب در علم اقتصاد رنج می برد که تنها به شنیده ها و دانسته های کلی و گاه غلط برای نقد این جریان بسنده می کند. البته در چنین فضایی بسیار دشوار می نماید که از دید خواننده تنها به مدد ادعایی خود را از چنین نگاههایی مبرا کنیم.
دلیل دوم، که در واقع بیشتر محرکی بود برای شروع نوشتن تا دلیل، آشنایی نگارندگان این وبلاگ با "یک لیوان چای داغ" بود. آقای قدوسی را "شاید" بتوان نمونه نسبتا با سوادتر، کم تعصب تر و آگاه تر طرفداران جریان غالب در علم اقتصاد به حساب آورد. از دید نگارندگان این وبلاگ، برخی حساسیت ها که در نوشته های غالبا احساسی تر و غیر اقتصادی حامد قدوسی نمایان است شاید فصل مشترکی باشد برای این فرض که شاید بتوان تا حدی در عرصه ای که بسیار ناآشنا و غریب نباشد دست به نقد نوشته های وبلاگ چای داغ زد. گرچه اکثر نوشته های وبلاگ چای داغ شاید آنقدر جدی و تامل شده نباشند که خطاب نقدی جدی قرار بگیرند، اما به عقیده ما نگرشها و دیدگاه هایی که گاه خودآگاه و گاه ناخودآگاه در پس ِ این نوشته ها خودنمایی می کنند می تواند زمینه ساز نقدی جدی باشد.
شاید ذکر چند نکته در این میان لازم باشد: اول اینکه نگارندگان این وبلاگ در مقام دفاع از یک اندیشه یا نگرش خاص در برابر اندیشه های نقد شده نمی باشند. همچنین، ادعای رد کامل تمامی ایده های جریانهای نقد شده را نیز ندارند. دوم اینکه این وبلاگ به هیچ روی قصد برچسب زدن یا تخریب هیچگونه فرد یا جریان فکری را ندارد. شاید دلیل تمرکز برخی از نوشته های آتی این وبلاگ بر روی وبلاگ چای داغ ، نویسنده آن و نوشته هایش این باشد که این وبلاگ را می توان نمونه خوبی از نگرشی که مورد انتقاد نویسندگان پاره های منفی است به حساب آورد، لذا نقد نوشته های این وبلاگ و نویسنده اش به نوعی غیر مستقیم نقد این نگرش و جهت گیری فکری است که مکمل نقد مستقیم آنها خواهد بود. متاسفانه اغلب معدود وبلاگ های اقتصادی – اجتماعی دیگری که طرفداران چنین نگرشی هستند (و برای ما شناخته شده اند) آنچنان بی بضاعت می نمایند که شوق هر گونه نقد جدی را لا اقل از نگارندگان این وبلاگ می گیرند.
راه و رسم نگارندگان این وبلاگ، آنچنان که در آینده بیشتر عیان خواهد گشت، نقد جدی و گاه تند و گزنده این نگرش به علم اقتصاد، جامعه و انسان خواهد بود. نگارندگان این وبلاگ نه قصد و ادعای روشنگری دارند، و نه در صدد اصلاح جریانی یا فردی، بالاخص نگارنده وبلاگ چای داغ می باشند. هدف از این نوشته ها تنها گام ‍‍‍‍‍‍زدن در این مسیر است و نه رسیدن به هیچ هدفی، ایجاد برسازه ای بی هیچ غایت مندی جز پاسداشت اندیشیدن و ویرانگری نهفته در آن. شاید از این رهگذر گاه گاهی گفتگویی میان این دو وبلاگ شکل بگیرد، اما بی شک مسیر این وبلاگ پرسش و پاسخ و مناظره نمی باشد. اشاره های گاه گاه به وبلاگ چای داغ و نویسنده آن نه اشاره به او به عنوان شخصی حقیقی، بلکه اشاره به نوعی نگرش فکری است، نقد گاه گاه حامد قدوسی و نوشته هایش به مثابه نقد یکی از نمونه های این نگرش به حساب می آید. پس از خوانش و نقد این نوشته ها، او در مقام نویسنده در پس این نوشته ها مرده است و اشاره به او تنها اشاره به برچسبی است که در واقع بطرزی سیستماتیک و به واسطه نگرشی خاص این نوشته ها را به یکدیگر پیوند می دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر