۱۳۹۶ تیر ۲۰, سه‌شنبه

Nocturama - the seductive power of surfaces


"نوکتوراما" تصویری پریشان کننده از تنش مضطرب تن هایی است که طرد شده اند، تن هایی که به بازپس گیری فضاهایی آمده اند که آنها را طرد کرده اند. فیلم بطور واضحی به دو موومان تقسیم شده٬ با مکثی کوتاه و سنجیده میان شان. موومان اول خبر از حادثه ای شوم می دهد که آرام آرام به بیضه می نشیند. برای ذهن های ما که این روزها انباشته اند از تصویرهای کشتار و خون ریزی  و انفجار نشانه ها گویی بسیار واضح هستند. بونِلو،کارگردان فیلم، اما هیچ تلاشی برای ایجاد یا حتی اشاره به بستری برای نشانه هایی که بر سر راه ما قرار می دهد نمی کند و این یکی از المان هایی است که به فیلم قدرتی جادویی می دهد. این تن هایی که گاه مضطرب و گاه آرام همچون بمبی ساعتی بسوی (خلق) فاجعه روانند حاملان نشانه ها هستند، نشانه هایی که سوژه مندی آنها در چارچوب ساختارهای ایدئولوژیک و برساخته های اجتماعی ذهن ما پرورش می یابد. این تن ها در فقدان بستری توضیح دهنده حضوری دازاین-گونه می یابند٬، تن هایی که  "آنجا در دنیا" رها شده اند، تن هایی که ابژه و سوژه ای در هم تنیده دارند.

نیمه دوم فیلم را از حالت انقباض خارج می کند، گویی انفجارهای پایان نیمه اول در حکم ارگاسمی برای این تن های هیستریک و طردشده هستند که به آنها آرامشی کوتاه می بخشند. مکان امنی که آنها برای به جشن نشستن و پنهان شدن برمی گزینند یک مرکز خرید مدرن با برندهای معروف است. این مرکز خرید مجلل اما نوکترامای این تن ها می شود. آنها که آمده اند فاصله ها را بردارند و فضاهای تردشده از آنرا را بازپس بگیرند، و به سخره بکشند، آرام آرام توسط این هیولای به ظاهر آرام و خاموش اما مسلط بلعیده می شوند. این دستگاه عظیم و "باشکوه" به آنها یادآوری می کند که هیچگاه تعطیل شدنی نیست، حتی خارج از ساعات تجاری، و حتی در غیاب ماموران و گاردهای مراقبت که در اتاقی سلاخی شده اند. در قسمتی از موومان دوم، یکی از دار و دسته جوان فیلم در حال گشت زدن در میان انبوه کالاهای این مرکز خرید با مانکنی روبرو می شود که لباسی کاملا شبیه به او بر تن دارد٬هم کفش و هم شلوار و تی شرت. مرکز خرید و دستگاه عظیم الجثه پنهان در پس آن به پسرک یادآوری می کند گویی که از چرخ دنده های ایدئولوژیک بازار و هجمونی مسلط آن گریزی نیست، آنقدر که ترکیب ظاهری پسرک را هم پیامبرانه بر او وحی می کند. آین دار و دسته جوان، و به ظاهر معترض و رادیکال هم تاب رویارویی با این ماشین را ندارند، آرام آرام در نبض اغواگر آن حل می شوند (یا شده اند بدون آنکه از آن آگاه باشند). لباس ابریشمین بر تن می کنند و کنیاک می نوشند بی خبر آز آنکه مرکز خرید آنها را آرام آرام همچون نوکتورامایی آنان در در بر می گیرد٬ و برای تماشا شدن آماده می کند، برای شکار شدن. نیروهای پلیس که فرا می رسند، یک به یک این تن ها را همچون حیواناتی وحشی و خطرناک در این نوکتوراما شکار می کنند. بونلو استادانه این بخش پایانی را به تصویر می کشد، بخشی که در آن هیچگونه جنبه درامی در تصویرها حضور ندارد، آنچه هست وحشت است و بدویت و تن هایی که با خونسردی شکار می شوند و سرمای زمین را در آغوش می گیرند. وجودشان از این مکان مقدس پاک می شود تا مرکز خرید صبح را همچون هر روز دیگر با آرامش و بدون مزاحمت آغاز کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر